ماکتی از وطن در غربت

الهه توانا- امروز، میلیون‌ها نفر خارج از مرزهای سرزمینی خودشان زندگی‎ می‌کنند. بعضی‎هایشان کوچ کرده‎اند؛ یعنی می‌دانند روزی به وطنشان برمی‎گردند. بعضی‎ها آواره‎اند، نه مبدئی برای بازگشت دارند نه مقصدی مشخص برای رفتن. بعضی‎ها هم مهاجرند؛ برگشتن، لزوما برنامه و هدفشان نیست. در بین مهاجران، بعضی‎ها همیشه سودای بازگشت در سر دارند؛ آن‎ها به هر دلیلی وطنشان را ترک کرده‎باشند، همیشه آن را بهترین و تنها مکان زندگی می‎دانند. آن‎چه این افراد را از بقیه گروه‌های دور از وطن متمایز می‎کند، وجود یک وطن معنوی است؛ جایی که دلتنگش می‎شوند و برای آبادانی‎اش تلاش می‎کنند. این جمعیت مهاجر، «دیاسپورا»ها را تشکیل می‎دهند. مثل سیاه‎پوستان آفریقایی که در کشورهای مختلف پراکنده شدند و با رویای سرزمین مادری، هم دوری از موطن را تاب آوردند هم برای کشور و هموطنانشان منشأ خیر و خدماتی مثل لغو برده‎داری شدند. پرونده امروز، ضمن ارائه تعریف دقیق‎تری از واژه دیاسپورا، شما را با دیاسپوراهای مهم جهان آشنا خواهدکرد. یک کارشناس امور بین‎الملل هم با ما همراه شده و به فهم ما از دیاسپوراها کمک کرده‎است؛ با پذیرفتن فرض تأثیرگذاری دیاسپوراها بر کشور مقصد و مبدأ، آن‌ها را باید تهدید تلقی کرد یا فرصت؟ بین پذیرش مهاجران در کشور مقصد و میزان علاقه‎شان به وطن، چه ارتباطی وجود دارد؟ نسل‎های بعدی مهاجران، فرزندانِ وطن‎ندیده، آیا همچنان اعضای جوامع دیاسپوریک خواهندبود؟ پاسخ این سوالات و چندسوال دیگر را به قلم «دکتررضاخواه»، خواهیدخواند.